یعقوبی (1380) در گزارش طرح نیاز سنجی نیروی انسانی متخصص کشور، نبود اطلاعات شغلی مناسب و شیوه های شغل یابی در دوران تحصیل، عدم وجود برنامه مشخص شغلی و داشتن تصور خیالی برای شغل در دانشگاه را از جمله دلایل عدم اشتغال دانش آموختگان عنوان کرده است. ایجاد ارتباط بین نظام آموزشی و نظام اقتصادی از یک سو و ارائه راهنماییهای شغلی و خدمات مشاوره ای به دانشجویان از سوی دیگر و اطلاع رسانی پیرامون نیازهای بازار کار، توزیع جغرافیایی این نیازها و امکانات بالقوه در نقاط مختلف به دانشجویان و دانش آموختگان نیز از راه حل های ارائه شده در این پژوهش است.
ساکتی (1380) در مطالعه خود دلایل بیکاری فارغ التحصیلان کشاورزی را تورم نیروی کار در بخش دولتی، نداشتن مجوز استخدام، سیاست کاهش تصدی گری دولت و واگذاری امور به بخش خصوصی، وجود تعداد زیاد دانشگاهها و دانشکده های کشاورزی به منظور ارضای نیاز مدرک گرایی جامعه و تعداد زیاد دانش آموختگان کشاورزی معرفی می کند.
در مطالعه ای که توسط میرزاخانی و قائم مقامی (1385) در مورد فارغ التحصیلان رشته علوم آزمایشگاهی دامپزشکی وزارت جهاد کشاورزی صورت گرفت، مشخص شد که 25/42 درصد از پاسخگویان بیکار هستند که اگر این رقم را با افرادی که در مشاغل غیر مرتبط مشغول فعالیت هستند جمع کنیم به رقم 51/53 درصد می رسیم، یعنی بیش از نیمی از فارغ التحصیلان موفق نشده اند بعد از 2 سال که از فراغت از تحصیلشان می گذرد، به مشاغل پیش بینی شده در اهداف طرح آموزشی مشغول شوند. 55/5 درصد از پاسخگویان علت عدم اشتغال خود را خدمت سربازی، 07/24 درصد ادامه تحصیل و 37/70 درصد نیز علت آن را عدم وجود فرصت شغلی مناسب عنوان کرده اند.
در مطالعه بخشی جهرمی و همکاران (1385) که در مورد وضعیت اشتغال اعضاء سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمان انجام داده اند، مشخص شد که بین جنسیت و وضعیت اشتغال رابطه وجود دارد، به این مفهوم که زنان کمتر از مردان در بخش های مختلف شغلی از جمله شغل دولتی مشغول به کار بوده و از طرفی درصد بیکاری آنها نیز بیشتر از مردان است. بیشترین بیکاری در رشته های زراعت ، گیاهپزشکی و باغبانی و شاغلین نیز بیشتر از رشته های زراعت و آبیاری می باشند. در این تحقیق هیچگونه رابطه معنی داری بین محل فارغ التحصیلی و میزان شاغل بودن مشاهده نگردید. به این مفهوم که درصد اشتغال و بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاههای دولتی و آزاد تقریباً برابر بوده است.
آقاسی زاده (1379) در مطالعه ای مهمترین موانع اشتغال فارغ التحصیلان کشاورزی را عدم تناسب آموزش دانشگاهی، توانایی و مهارت دانش آموختگان با نیازهای بازار کار و عدم فراگیری مهارت های لازم بازار کار توسط دانشجویان، کافی نبودن واحدهای کارورزی و عدم ایجاد تجارب کاری در دوران تحصیل، فقدان ابتکار، خلاقیت، انعطاف پذیری، تفکر انتقادی برای یادگیری فعال و آموزش مستمر و توان گروهی و درک رشته ای در میان دانش آموختگان برشمرده است.
اکبری (1379) نیز عوامل زیر را در بیکاری فارغ التحصیلان کشاورزی تأثیر گذار یافته است: عدم فراگیری مهارت های مورد نیاز بازار کار توسط دانشجویان، همچنین نبود ارتباط کافی میان نظام آموزشی و نظام اشتغال در بخش کشاورزی و جامعه کشاورزان و روستاییان و عدم تناسب آموزش دانشگاهی با نیازهای بازار کار.
صبوحی (1379) طی مطالعه ای به این نتیجه رسیده است که عواملی مثل عدم تناسب توانایی و مهارت دانش آموختگان با نیازهای بازار کار، نبود ارتباط کافی میان نظام آموزشی و بخش کشاورزی ، تناسب نداشتن محتوای آموزشی با شرایط موجود و تأکید بر مسائل نظری، کافی نبودن واحدهای کارورزی و عدم ایجاد تجارب کاری در دوران تحصیل، پایین بودن سطح کیفی آموزش عالی و کارآفرینی نیروی کار، فقدان ابتکار و خلاقیت برای یادگیری فعال و آموزش مستمر و درک رشته ای در مسیر اشتغال دانش آموختگان کشاورزی به عنوان مانع عمل می نمایند.
شعاری نژاد (1375) در مطالعه خود تجدید نظر عمیق برنامه های درسی، منابع یادگیری و روش های آموزشی را از جمله راه حل های پیشنهادی در زمینه اشتغال فارغ التحصیلان عنوان می کند.
در پژوهش قرائی مقدم (1370) که در قالب رساله دکتری جامعه شناسی وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاههای کشور در طول دهه 1360 مورد بررسی قرار گرفته است، مشخص گردید که رشد جمعیت،رکود اقتصادی و رشد تکنولوژی ، سه دلیل عمده بیکاری در کشور و نیز بیکاری فارغ التحصیلان آموزش عالی است. در این پژوهش بر این نکته تأکید شده است که به دلیل شرایط خاص اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی، مدلهای اقتصاد سنجی مرسوم نمی توانند تبیین کننده واقعیات اقتصادی در ایران باشند و نیاز به نوعی تحلیل و تبیین ساختاری وجود دارد. و این تحلیل ها بهتر می توانند در تشریح واقعیات راهنما باشند.
شکل گیری و توسعه تعاونی های دانش آموختگان
با توجه به مباحث نظری مورد بررسی در این فصل و نیز یافته های پیشینه پژوهش های مرتبط با موضوع تحقیق می توان دریافت که توسعه تعاونی های دانش آموختگان بعنوان یکی از راهکارهای مناسب جهت فراهم سازی فرصت های شغلی برای دانش آموختگان مراکز آموزش عالی از یکسو نیازمند تعدیل و تغییر در ساختار و محتوای برنامه های نظام آموزش عالی به منظور توانمندسازی دانش آموختگان بوده و از سویی دیگر مستلزم نوعی بسترسازی و ظرفیت سازی نهادی برای توسعه فعایت های اشتغالزا در بستر تعاونی های توسط دانش آموختگان می باشد. بنابراین می توان نظام آموزش عالی را بعنوان نهادی وظیفه مند در توانمندسازی دانش آموختگان و نظام تعاون را نیز بعنوان نهاد ذیربط در فراهم سازی زمینه های مناسب برای ایجاد و توسعه واحدهای تعاونی در نظر گرفت که در بعد کلان بر فرایند شکل گیری و توسعه تعاونی های دانش آموختگان تأثیرگذار می باشند.
بر این اساس با در نظر گرفتن دانش آموختگان بعنوان عناصری تأثیرپذیر از دو نظام مذکور می توان گفت شکل گیری و توسعه تعاونی های دانش آموختگان حداقل تحت تأثیر سه مولفه اصلی شامل : ویژگیها و شرایط دانش آموختگان، ویژگیها و عناصر نظام آموزش عالی و ویژگیهای نظام تعاون قرار دارد. البته ذکر این نکته لازم است که توجه به سه مولفه مذکور به منزله نادیده انگاشتن تأثیر سایر عوامل نیست چرا که مقوله اشتغال دانش آموختگان در بستر تعاونی ها از جمله موضوعاتی است که تا حدودی از متغیرهای کلان اقتصادی ، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه تأثیر می پذیرد. بنابراین در این تحقیق تنها عوامل مذکور بعنوان مولفه های اصلی مورد بررسی و تحلیل قرار خواهند گرفت. در جدول زیر متغرهای تشکیل دهنده هر یک از مولفه های مذکور درج شده است.
عوامل موثر بر شکل گیری و توسعه تعاونی های دانش آموختگان
|
مولفه های اصلی
|
متغیرهای تشکیل دهنده
|
پیشنهاد دهندگان
|
|
ویژگیها و شرایط دانش آموختگان مراکز آموزش عالی کشور
|
ویژگیهای فردی. دانش ومهارت های شغلی . انگیزه . ارزش ها، هنجارها و عواطف مشترک . تجربه شغلی . خلاقیت و نوآوری، آشنایی با کارآفرینی، داشتن ویژگیهای کارآفرینانه . روحیه کارآفرینی جمعی و مشارکت پذیری. آشنایی با تعاون. نگرش به تعاون و کار جمعی.
|
(johannisson,2003). (Watson et al, 1995). (Nohria & Eccles, 1992). (Lee & Petersln , 2000) (Shapero and Sokol,1982). (Thordarson,1990). (Shapero and Sokol,1982) (Unesco, 1998(Fox, 2005). (Shane, et al,2003). (Collins,et al,2000). (Thomas, 2004).
(2002 ، Schedler & Irani).
(هوشمند، 1380) (شریف زاده و همکاران،1387) مهران فر (1384)(جهانگيري،1380
|
|
ویژگیهای نظام آموزش
عالی کشور
|
برنامه ها و محتوای آموزشی مناسب. آموزش های عملی. ارتباط با محیط کار عملی. آموزش کارآفرینی و خوداشتغالی. آموزش اصول و مفاهیم تعاون. آموزش و توانمندسازی مربیان و اساتید.
|
(Unesco, 1998.(پزشکی راد و محتشم،1382)، (آقاسی زاده ، 1379)، (اکبری، 1379)، (نصرآبادی، 1381)، (صبوحی، 1379)، (نظری کتولی، 1386).(طایی، 1377).
|
|
ویژگیهای نظام تعاون
|
برنامه ريزي‌ها و سياستگذاري‌هاي كلان.تسهیلات حمایتی. توسعه برنامه های آموزشی . آموزش اصول و مفاهیم تعاوني . تقویت روحيه مشاركت و كار گروهي
|
(فرزين‌فر، 1384) .(صدقيان، 1384). (فرجی ،1384). (مهران فر 1384)(افتخاري و همكاران، 1385) (سازمان مدیریت و برنامه ریزی ، 1383 )
|
چارچوب نظری توسعه تعاونی های دانش آموختگان
:: بازدید از این مطلب : 39
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عضو شوید
عضویت سریع
آمار مطالب
آمار بازدید
